پروانگی

هر چیز تحت عنوان هنر...

پروانگی

هر چیز تحت عنوان هنر...

پروانگی یعنی رفتار مثل پروانه،یعنی رهایی ،آزادی

من بهاره باورساد ،گیتاریست و گرافیست،کارهامو اینجا به نمایش میذارم

لطفا با ذکر صاحب اثر کپی کنید

کارهای منو تو این سایت میتونید ببینید:  http://negarkhaneh.ir/~bahareh-1998

و فیلمای گیتار زدنم و غیره رو در اینستا گرامم دنبال کنید : @baharehbavarsad77

امیدوارم دوست داشته باشید

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۴۱
بهاره باورساد

بر سفره اش چه گرسنه ها سیر میشوند
یک زن مدیر گردش این چرخ و دستگاه
او مادر من است
انصاف میدهم که پدر رادمرد بود
با آنهمه درآمد سرشارش از حلال
روزی که مرد ، روزی یکسال خود نداشت
اما قطارهای پر از زاد آخرت
وز پی هنوز قافله های دعای خیر
این مادر از چنان پدری یادگار بود
تنها نه مادر من و درماندگان خیل
او یک چراغ روشن ایل و قبیله بود
خاموش شد دریغ
نه ، او نمرده ، میشنوم من صدای او
با بچه ها هنوز سر و کله میزند
ناهید ، لال شو
بیژن ، برو کنار
کفگیر بی صدا
دارد برای ناخوش خود آش میپزد
او مرد و در کنار پدر زیر خاک رفت
اقوامش آمدند پی سر سلامتی
یک ختم هم گرفته شد و پر بدک نبود
بسیار تسلیت که بما عرضه داشتند
لطف شما زیاد
اما ندای قلب بگوشم همیشه گفت :
این حرفها برای تو مادر نمیشود .
پس این که بود ؟
دیشب لحاف رد شده بر روی من کشید
لیوان آب از بغل من کنار زد ،
در نصفه های شب .
یک خواب سهمناک و پریدم بحال تب
نزدیکهای صبح
او زیر پای من اینجا نشسته بود
آهسته با خدا ،‌
راز و نیاز داشت
نه ، او نمرده است .
نه او نمرده است که من زنده ام هنوز
او زنده است در غم و شعر و خیال من
میراث شاعرانه من هرچه هست از اوست
کانون مهر و ماه مگر میشود خموش
آن شیرزن بمیرد ؟ او شهریار زاد
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد بعشق


قسمتی از شعر زیبای شهریار...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۳:۵۰
بهاره باورساد

راستش رو بخواید عکاس نیستم ولی عکاسی میکنم :)

.پنجره ها باز هستند



اینم یکی از طرا حی هام از چهره ی dylon o brien

طراحی.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۵۲
بهاره باورساد

این شعر نوشته ی خودمه و در انتقاد به افرادیست که غرق در فضای مجازی شدند

 

  تو هستی!

 

ای تو که در خانه بیکاری،نشستی   با وجدانت مگر پیمان نبستی؟

نقشه هایت کو؟راهت کو دگر؟    تو نشستی و رژیمت را شکستی

 

اندر این تنگ مجازی همچو ماهی     میروی هر جا،هر وقتی بخواهی

در فضایی میروی و مینویسی     هر گروهی و در هر سمتی بخواهی

                               

ای تو که چون در گروه سوژه نداری   عکس های آن چنانی میگذاری

میروی هر بار سوی درس و مشقت      باز هم نشد!تو انگیزه نداری

                               

گر در این جمعت شود بحث سیاسی   مینویسی مطلبی با باکلاسی

دیگران هم هر چه میخواهند بگویند        تو مخالفی و در حال قیاسی

 

گر کسی صحبت کند از تنگ دستی       حتم داری تنگ دستی را شکستی

پنج و یک هم میکشند با هم هلاکت   علتش این است توافق هم تو هستی!

 

بهاره باورساد


#شعر

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۲۵
بهاره باورساد